انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)
رده بندی : 
صنایع دستی ایران
محل مرتبط: 
صنایع دستی خراسان رضوی
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

سفالگری یکی از دیرینه ترین هنرهای ایرانی بوده است که تحت حمایت حکومتهای مستقل ایرانی چون سامانیان بیش از پیش شکوفا شد. سامانیان خاندانی علاقه‌مند به هنر و فرهنگ بودند و در احیای سنن هنری پیش از اسلام کوشیدند.

در طی اولین سده های اسلامی فرهنگ و تمدن ایرانی تحت تأثیر ارزشهای اسلامی قرار گرفت و از آن رو که ارتباط هنر و فرهنگ ارتباطی دوسویه است، فرض بر آن قرار دارد که بسیاری از نقشمایه‌های ایران کهن وارد ایران نوین و اسلامی شده است و با آن در آمیخته و با ارزشها و اصول اسلامی انطباق یافته‌اند. این نقوش گویای تلفیق عناصر کهن ایرانی و عناصر اسلامی هستند. سفالینه‌های نیشابور در قرون سوم تا پنجم بخوبی گواه این ادعا می‌باشند. توجه فراوان به سفالینه‌های کتیبه‌دار و تحقیق در موردشان سبب کم توجهی به آثار سفالین با تزئینات غیر نوشتاری شده است. از اینرو به نظر می رسد معرفی این نوع سفالینه‌ها به عنوان یکی از تولیدات متنوع در نیشابور نقش مهمی در شناخت دستاورد‌های هنری سفالگران نیشابور که کمتر مورد پژوهش واقع شده اند، دارد (حسینی یزدی نژاد، چکیده).

قرن سوم هجری شروع تلاشهای فرهنگی و اقتصادی در حیات جامعه است، پس از دو قرن ساده زیستی و حذف تجمگرایی و همگانی شدن امكانات جامعه، زمینه های رشد و توسعه اندیشه های انسانی فراهم شده است، آثار سفالی بیش از هر اثری منعكس كننده این تحولات است؛ زیرا سیر تطور و تكامل اندیشه‌ها را از روی نوع تزیینات، نوشته‌های كوفی روی سفال ‌ها و تجربیات انجام شده در زمینه تهیه لعابهای مختلف و كشف لعابهای جدید و رنگهای مختلف می‌توان دید. در پایان قرن چهارم موفقیتهای ارزنده‌ای در زمینه شناخت اكسید فلزات و فرمول تركیبات آنها برای رنگ لعاب مورد نظر حاصل شده بود و سفال‌گران با تكیه بر این دانش و تجربه و ممارست در پخت سفال و كنترل حرارت و تغییر در شكل كوره ها توانستند تحولی عظیم و چشمگیر در خلق ظروف سفالی با تزییناتی بسیار چشم نواز و ارزشمند به وجود آورند.

در طبقه بندی سفالهای دوره اسلامی سفال قرن سوم و چهارم را به نام سفال سامانی شناسایی كرده و ویژگیهای فنی و تزیین موسوم به لعاب گلی را به این دوره نسبت داده اند. این گروه از سفالها بیشتر در شمال شرق ایران در مراكزی مانند نیشابور، سمرقند و جرجان معمول بوده است.

آقای چارلز. ک. ویلکسون، موزه‌دار موزه متروپولیتن نیویورک، در طی حفاری‌هایی که در منطقۀ نیشابور داشته ‌است، در کتاب خود ظروف به دست آمده از تپه‌های باستانی نیشابور را این‌گونه تقسیم کرده است؛

  • ظروف نخودی رنگ
  • ظروف رنگ پاشیده
  • ظروف سیاه رنگ بر زمینه سفید
  • ظروف رنگارنگ بر زمینه سفید
  • ظروف با پوشش دوغ‌آبی‌های زمینه رنگی
  • ظروف سفید مات
  • ظروف زرد رنگ مات
  • ظروف سیاه رنگ با لکه‌های زرد
  • ظروف تک‌رنگ
  • ظروف منسوب به کشور چین
  • ظروف با لعاب قلیایی و قالب‌های آن‌ها
  • ظروف بدون لعاب

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

در تعداد بسیار زیادی از ظروف بررسی شده به نقوش هندسی و مجرد اکتفا شده که اگر بیان‌کنندۀ منظور خاص (نشانه و یا هنر) نباشند در مجموعۀ نقوش هندسی و انتزاعی طبقه‌بندی می‌شوند. از مهم‌ترین تکنیک‌های تزیین ظروف در نیشابور عبارتند از :‌

  • سفال با پوشش گلی یا لعاب گلی
  • سفالینه با تزیین زرین فام
  • سفالینه با لعاب پاشیده
  • سفالینه با نقش کنده
  • سفالینه با لعاب یکرنگ
  • سفالینه با نقوش رنگارنگ

انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)  انواع پوشش (لعاب) سفال در سفال‌های دوره سامانی (نیشابور)

در اینجا به بررسی لعاب گلی و انواع آن خواهیم پرداخت.

لعاب گلی: در این نوع تزیین، ظرف ساخته شده از گل را كه معمولا دارای خمیر نخودی یا قرمز بوده است پس از خشك شدن در دوغابی از گل نخودی رنگ فرو می بردند، طوری كه داخل و خارج آن به طور یكنواخت با این دوغاب پوشانده می‌شد و پس از خشك شدن، ظرف را به نقوش مورد نظر می آراستند. این نقوش معمولا ساده بود و شامل یك جمله یا كلمه كوفی می‌شد كه در كف داخلی یا بر حاشیه لبه داخلی ظرف نوشته می‌شد، سپس ظرف را با لعاب شیشه می‌پوشاندند و به كوره می‌بردند. معمولا برای ظروف ساده یك رنگ، از تركیب لعاب گلی كه سیلیس هم به آن اضافه می‌شد، استفاده می‌كردند كه این كار در یك مرحله انجام می‌شد و در نهایت ظرف به رنگ شیری براق در می‌آمد. ظرف مزین به لعاب گلی معمولا در چهار گروه مطالعه می شود:

۱- سفالینه با پوشش گلی و نقش سیاه روی زمینه سفید

این دسته از ظروف كه مهمترین مركز ساخت آن را می توان نیشابور دانست با پوشش گلی پوشانده شده و سپس با نقوش سیاه رنگ یا قهوه‌ای تیره و لعاب شفاف سربی تزیین شده است. زمینه این ظروف كلا شیری رنگ یا سفید است كه در گوشه ای از لبه داخلی یا كف آن با كلمه یا جمله ای كوتاه تزیین شده است. در اوایل قرن چهارم تزیینات دیگری شامل نقطه چینهای مرتب نقش پرندگان، گلهای مسبك به نوشته كوفی تزیینی اضافه می شود. از ویژگی‌های كلی تزیینات این نوع ظروف عدم تراكم نقش و ایجاد فضای خالی در زمینه است در ظروف بزرگتر كه لازم بود نوشته كوفی طولانی باشد، جملاتی نظیر دعای خیر، روایات، ضرب المثل، احادیث منسوب به حضرت محمد(ص)، حضرت علی(ع) و كلام بزرگان اهل ادب برای تزیین به كار می رفته است. در داخل بعضی از كاسه‌ها یا لگنهای بزرگ نقش آفتابه دیده می شود كه به طرز بسیار زیبایی با نقش و نگار كه تقلیدی از قلمزنیهای آثار فلزی است همراه شده است. در كاوشهای علمی مشترك موزه متروپولتین و مركز باستان شناسی ایران كه گزارش آن در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است، در شهر قدیم نیشابور نمونه‌هایی منحصر به فرد با نوشته های كوفی به دست آمده كه به نام ظروف كتیبه‌ای معروف است. ظروف كتیبه دار مكشوفه از نیشابور را پژوهشگر ارجمند، عبدالله قوچانی در سال ۱۳۶۴ دركتابی به نام كتیبه‌های سفال نیشابور معرفی كرده است كه در شناخت اوضاع سیاسی – اقتصادی و مذهبی و اجتماعی این دوره اهمیت قابل توجهی دارد.

۲- سفالینه با لعاب گلی و نقوش رنگارنگ روی زمینه سفید

سفال‌های رنگارنگ و نقوش رنگی روی لعاب گلی، ویژه قرن چهارم هجری است و متعلق به دورانی است كه كیمیاگران و تهیه كنندگان لعاب با رنگهای مختلف و اكسیدهای متنوع آشنا شده اند و به تبع علاقه به ترسیم نقوش از انسان، گلها، گیاهان و حیوانات از رنگهای ارغوانی تیره، سیاه، قهوه ای، زرد و اخرایی به صورت پوشش نازك روی زمینه مات و پوشش گلی استفاده كرده اند. از نقوش متداول این دوره می توان نقش اسب سوار، به تقلید از ظروف فلزی ساسانی با تلفیقی از نقوش پرندگان مثل مرغ شاخدار و پرنده مسبك (نقطه نشان) و نقشمایه‌های اسلیمی و تكرار حروف خط كوفی نام برد كه در داخل كاسه ها، بشقابها و پیاله های كوچك آبخوری رسم شده است.

در میان مراكز ساخت این نوع ظروف، نیشابور از اهمیت بسیار برخوردار است و به طور كلی در شرق ایران و نیز در مازندران این سفال متداول بوده و حتی به نام ظروف ساری نیز نامیده شده است. تعداد زیادی كوره های پخت این نوع سفال در جرجان كشف شده و محققان آنجا را مراكز ساخت و اشاعه این سفال می دانند. در مجموع این نوع ظروف در جهان اسلام از ابداعات و ابتكارات سفالگران ایرانی محسوب می شود و پرفسور میكامی، استاد دانشگاه توكیو، این امور را تایید كرده است.

۳- سفالینه لعاب گلی با لعابهای درخشان معروف به زرین فام اولیه

این نوع سفال پس از آنكه با پوشش گلی پوشانیده می شد، با مجموعه ای از لعابهای تركیبی رنگین زینت می یافت و پس از پخت درخشندگی حتصی به حالت زرین فام یا طلایی داشت. شكل این ظروف معمولا كاسه و نقوش آنها گلهای تزیینی همراه با نوشته های كوفی بود. وجه تمایز این ظروف زرین فام با ظروف زرین فام قرن ششم و هفتم درتكامل نقوش و نوع خط و تفكیك رنگ است كه در قرون ششم و هفتم هجری به جای خط كوفی از خط نسخ و فارسی دری و پرتره‌های انسانی و رنگ طلایی یك دست استفاده می شود. سفالینه‌های زرین فام اولیه قرون سوم و چهارم بیشتر درنیشابور، جرجان، اصطخر و شوش به دست آمده است.

۴- سفالینه های لعاب گلی با نقوش سیاه و روی زمینه زرد

این نوع سفالینه ها كه در نگاه اول زرد رنگ می نماید به صورت لكه هایی قسمتهای مختلف ظرف را پوشانده است و در واقع می‌توان آن را زمینه ساخت ظروف سفالی لعابدار معروف به تكنیك لعاب پاشیده دانست كه در جای خود از آن بحث خواهد شد. تنوع رنگ لعاب در پایان قرن سوم و استفاده گسترده از این روش برای تزیین ظروف و اشیای سفالی و بعدها تولید كاشی برای تزیینات معماری همپا با پیشرفت سایر فنون و علوم ادامه دارد. به طور كلی سفال لعاب گلی از سفالهای مشخصه قرون اسلامی تا اواخر قرن چهارم هجری است كه به ترتیب از نوع لعاب گلی شیری رنگ و ساده با تزیین كم شروع شده و بتدریج كتیبه كوفی تمام سطح ظرف را پر می كند و بعدها لعاب گلی رنگارنگ سفال متداول قرن چهارم می‌گردد و پایان این سده با سفال لعاب پاشیده ساده خاتمه می یابد و قرن پنجم با سفال نقش كنده و لعاب پاشیده آغاز می گردد.

منابع

  • پوپ، آرتور. ۱۳۸۴ .شاهکارهای هنرایران.ترجمة پرویزناتل خانلری.تهران:علمی وفرهنگی.
  • توحیدی،فائق. ۱۳۷۹ .فن وهنرسفالگری.تهران:سمت.
  • حسینی یزدی نژاد، محبوبه، بهمن ۱۳۹۱،بررسی سفالینه های غیر نوشتاری نیشابور سده ۳ تا ۵ هجری، پایان نامه کارشناسی ارشد.
  • http://www.metmuseum.org
  • http://fa.wikipedia.org/wiki/سفالگری-در-نیشابور

انواع خاک، گل سفال و سرامیک

انواع خاک، گل سفال و سرامیک
رده بندی : 
صنایع دستی ایران
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

انواع خاک، گل سفال و سرامیک

پیدایش خاک در سطح زمین

در حدود دو بلیون سال پیش قسمت سطحی توده گداخته زمین سرد شد و بصورت سنگ درآمد و بخار آب اطراف آن نیز به باران تبدیل شد. این باران میلیون‌ها سال ادامه یافت و اقیانوسهای عظیمی را بوجود آورد.

در این مدت طولانی آب طی جریان خود باعث فرسایش سنگها شده و آنها را بصورت ذرات ریزی به این طرف و آن طرف حمل می‌کرد. گیاهان و درختان نیز در این تغییرات شرکت جستند و باد ذراتی را که آب بوجود آورده بود با خود حمل می‌کرد و به ریز کرد آنها کمک می‌نمود. این ذرات ریزدر زمین هر روز بیشتر و بیشتر می‌شد و بروی هم انباشته می‌گردید و تحت فشار و حرارت بار دیگر بصورت سنگ در می‌آمد.

همیشه قسمتی از این مواد ریز که خاک نام دارد در دلتای رودخانه‌ها انباشته شده و مورد استفاده سفال‌سازان قرار می‌گیرد.

درصد ترکیبات شیمیایی خاکهای مختلف

گلهای سرامیکی خالص آلومین بیشتر و آهن کمتری دارند. در  واقع گل سرامیک همان موادی را دارد که قشر جامد زمین دارد ولی با این تفاوت که ذرات آن بسیار ریز شده است. خود گلهای سرامیکی نیز از نظر ترکیبات شیمیایی با هم فرق دارند. چون گل از آلومین، سیلیس و آب ترکیب شده می‌توان گفت که وجود مواد دیگر دلیل بر ناخالصی آن است.

گلهای سرامیکی برحسب محلی که بدست می‌آید متفاوت است. در بعضی جاها به همراه گل آهن وجود دارد. رودخانه‌ها این گلها را با خود حمل می‌کنند و دانه‌های آن را ریزتر می‌نمایند و مواد مختلف دیگری نیز به آن می‌افزایند و ترکیبات شیمیایی آن را پیچیده‌تر می‌کنند.

فرمول شیمیایی گل سرامیک خالص

فرمول گل سرامیک خالص می‌باشد و نسبت مولکولی در آن مثل یک است به دو. باید خاطر نشان ساخت که در این فرمول از وجود مواد دیگر که جزئی هستند صرف نظر شده است.

شباهت گلهای سرامیکی با فلدسپات

از مقایسه فرمول فلدسپات که شصت درصد قشر زمین را تشکیل می‌دهد با کائولن که خالص‌ترین نوع گل سرامیک است می‌توان نتیجه گرفت که فرمول هر دو یکی است و فقط وجود چند اکسید در فلدسپات آنها را متمایز می‌سازد.

  • فلدسپات پتاسیک (ارتوکلز)
  • فلدسپات سودیک (آلیت)
  • فلدسپات کلسیک (آنورتیت)

فرمول کائولن

فلدسپات‌ها برحسب اکسیدهائی که در آنها وجود دارد نامگذاری می‌شوند. وقتی فلدسپات تحت تأثیر عواملی نظیر هوا قرار می‌گیرد تخریب شده و سود، پتاس و آهک خود را بصورت محلول در آب رها می‌کند و آلومین و سیلیس آن باقی می‌ماند. بخشی از این سیلیس نیز تحت تأثیر عوامل شیمیایی تجزیه می‌شود و بقیه آلومین و سیلیس در اثر مجاورت طولانی با رطوبت ئیدرولیز شده و دارای ترکیبات شیمیایی آب می‌شود. عمل آب‌گیری طی میلیونها سال انجام می‌شود و امکان تجدید آن در آزمایشگاه کاری غیرممکن است. این ماده همان کائولن است که خاک چینی نام دارد.

خصلت فیزیکی گل سرامیک

خصلت فیزیکی گل سرامیک بخوبی خصلت شیمیایی آن مشخص نیست زیرا تعیین عوامل چسبندگی و شکل و اندازه ذرات آن فقط با مطالعات میکروسکوپی معلوم می‌شود.

قبلاً تصور می‌کردند که چسبندگی گل سرامیکی یک خاصیت فیزیکی تصادفی است ولی در اثر مطالعه معلوم شد که وجود ذرات فوق‌العاده ریز در گل سرامیک خاصیت فیزیکی آن را تشکیل می‌دهد. بسیاری از گل‌ها دارای ذرات ریزی هستند که قطر آنها کمتر از یک میکرن است. این ذرات مسطح بوده و شکل آنها بیضی است. در هر میلیمتر مکعب کائولن سه میلیون و نیم ذره مسطح وجود دارد ولی بال کلی که نرم‌تر از کائولن است مقدار خیلی بیشتری ذره دارد.

کوچکی ذرات گل سرامیک را بایستی نتیجه ئیدرولیز شدن و همچنین تغییرات شیمیایی و حمل و نقل آن توسط آب دانست. در هر گل علاوه بر ذرات بسیار ریز ذرات درشت‌تر نیز یافت می‌شود و این ممکن است بعلل وجود بقایای تغییر نکرده فلدسپات یا کوارتز و یا سایر مواد معدنی باشد. معمولاً برای جدا کردن آنها از گل از شستشو استفاده می‌کنند. در گل علاوه بر ذرات درشت ممکن است مواد آلی نیز یافت شود. گرچه این مواد می‌سوزند ولی وجود آنها در خاصیت فیزیکی گل بی‌تأثیر نیست.

چسبندگی گل

وقتی خاک سرامیک با مقداری آب مخلوط شود خاصیت چسبندگی پیدا می‌کند. این خاصیت باعث می‌گردد از آن برای ساختن شکلهای مختلف استفاده شود. این چسبندگی بقدری است که هیچ ماده دیگری نمی‌تواند جای آن را بگیرد.

دانشمندان در مورد چسبندگی گل مطالعات زیادی کرده‌اند ولی کاملاً به مکانیزم صحیح آن پی نبرده‌اند. چسبندگی گل تا اندازه زیادی به کوچکی ذرات گل بستگی دارد.

جذب شیمیایی بین ذرات گل نیز می‌تواند عامل چسبندگی بحساب آید زیرا وقتی الکترولیت به گل اضافه می‌کنیم این خاصیت را از دست می‌دهد.

وجود کربناتها نیز این حالت را تشدید می‌کند. مواد آلی نظیر صمغ عربی نیز باعث ازدیاد چسبندگی گل می‌شود. وجود مقدار کم مواد آلی مفید ولی زیاد آن ترک خوردگی بوجود می‌آورد.

گل‌های سرامیک از نظر میزان چسبندگی با هم فرق دارند. بعضی از آنها که چسبندگی کمتری دارند، در ساختن آجر بکار می‌روند. گلهائی که چسبندگی زیاد دارند برای کار مشکل‌اند و سفال‌سازان برای اصلاح آن گلی را که چسبندگی کمتری دارد با آن مخلوط می‌کنند.

انواع گل

بطور کلی خاکهای سرامیکی به دو گروه تقسیم می‌شوند.

خاکهای نوع اول خاکهایی هستند که در کنار صخره‌های مادر که فلدسپات باشند بوجود بیایند و هنوز به وسیله باد یا آب به سایر نقاط برده نشده باشند.

سنگهای فلدسپاتی تحت تأثیر آب‌های زمین که به داخل آن نفوذ می‌کند مواد محلول خود را از دست می‌دهند و متلاشی می‌شوند. و گاهی نیز بخار یا گازهای موجود در زمین این کار را انجام می‌دهند و در نتیجه خاکی بوجود می‌آورند که کائولن نام دارد.

خاکهای نوع اول سرامیک خالص‌اند و چیزی با آنها مخلوط نشده است. رنگ این نوع خاکها نیز سفید است.

خاکهای نوع دوم خاکهایی هستند که از زادگاه اصلی خود توسط باد و باران به سایر نقاط برده شده باشند. مقدار خاکهای نوع دوم در طبیعت خیلی بیشتر از خاکهای نوع اول است.

انتقال خاک توسط آب تاثیر زیادی بر روی آن دارد. زیرا در حین جریان داشتن در داخل رودخانه‌ها ذرات آن ریزتر می‌شوند. وقتی که از سرعت آب رودخانه کاسته می‌شود مواد سنگین آن رسوب می‌کنند و در جائی که کاملاً ساکن می‌گردد ذرات بسیار ریز ته‌نشین می‌شود. این نوع خاکها در حین عبور از مکانهای مختلف نسبت به کائولن ناخالص می‌شوند و ترکیبات پیچیده‌تری بخود می‌گیرند. در این نوع گلها موادی نظیر کوارتز، میکا، آهن و مواد دیگری نظیر کربن یافت می‌شود.

خاکهای نوع دوم از نظر ترکیب با هم تفاوت دارند. در بعضی از انواع آنها که کائولن دست دوم است آهن وجود ندارد ولی این کائولن بسیار کمیاب است. بال کلی که یکی از انواع این گلهاست و بعنوان چسب مصرف می‌شود و دارای مقداری آهن است.

پس بطور کلی می‌توان گفت گل سرامیک گلی است که از سیلیس و آلومین و آب ترکیب شده باشد و وقتی حرارت ببیند سخت و محکم گردد.

خشک شدن گل

گل سرامیک به هنگام خشک شدن تقریباً پنج درصد جمع می‌شود و این مقدار در گلهای چسبناک به هشت درصد می‌رسد. جمع شدن گل در اثر خشک شدن بتدریج صورت می گیرد. خشک شدن گل بستگی زیاد به مقدار رطوبت هوا دارد.

اگر مقدار رطوبت هوای مجاور صد در صد باشد گل خشک نمی‌شود. ولی اگر مقدار آن کاهش یابد گل شروع به خشک شدن می‌کند، وقتی قسمت سطحی گل خشک شد آب‌های قسمت زیرین توسط لوله‌های موئین به سطح می‌آید و در هوا پخش می‌شود. عمل خشک شدن گل بایستی بتدریج صورت گیرد و گرنه ترک خوردگی در گل بوجود می‌آید. وقتی گل آب خود را از دست می‌دهد فاصله ذرات آن نسبت به هم کم شده و نتیجه عمل نقصان حجم گل است.

هر قدر میزان چسبندگی گل بیشتر باشد میزان انقباض آن نیز بیشتر می‌شود. گل هر قدر هم خشک شده باشد باز مقداری آب دارد که این مقدار فقط در کوره تحت تاثیر حرارت صد درجه خارج میشود.

گلها وقتی خشک می‌شوند مقاومت‌های مختلفی دارند مثلاً بالکلی هفت برابر محکم‌تر از کائولن گرجی است، یعنی هر قدر چسبندگی گل بیشتر باشد میزان مقاومت خشک آن بیشتر است.

تغییرات گل در مراحل مختلف حرارت

گلهای خام و پخته از نظر شیمیایی و فیزیکی تفاوت زیادی با هم دارند.

گل پخته سخت و محکم است و اگر هزار سال هم در زیر خاک بماند تغییری در آن بوجود نمی‌آید. پختن گل و پی بردن بخواص آن از کشفیات شگفت‌انگیز تمدن بشر بشمار می‌رود، زیرا در انبار کردن دانه‌های نباتی مورد استفاده قرار گرفت و اهمیت آن بقدری است که مورخین پیشرفت هر تمدنی را با پیشرفت سفالهای آن زمان می‌سنجند.

وقتی ظرفها را در کوره قرار می‌دهیم بایستی حرارت آن را بتدریج بالا ببریم و در غیر این صورت بیشتر آنها می‌شکنند. در کوره‌های بزرگ برای خارج شدن بخار آب در بالای آن سوراخی بوجود می‌آورند.

در مرحله اول حرارت که صد درجه است آب‌های غیر ترکیبی گل خارج می‌شود، یعنی خشک شدن کامل انجام می‌گیرد و در مرحله دوم حرارت که سیصد و پنجاه درجه است آبهای ترکیبی خارج می‌شود. مقدار آبی که در این مرحله خارج می‌شود چهارده درصد است و برای جلوگیری از شکستن بایستی مدتی کوره را در حرارت ۳۵۰ درجه ثابت نگاه داریم. در حرارت ۵۰۰ درجه این آب‌ها بکلی خارج می‌شوند و چیزی از آنها باقی نمی‌ماند. در این مرحله خاصیت چسبندگی گل از بین می‌رود به عبارت دیگر نمی‌توان آنها را خرد کرده و باز هم به گل تبدیل نمود زیرا تغییر ماهیت داده است.

در این مرحله عمل انقباض صورت نگرفته و ظرفها فقط نسبت به اول ترد و شکننده‌تر شده‌اند.

در مرحله سوم حرارت که در حدود ۵۷۳ درجه می‌باشد بلورهای کوارتز نظم اولیه خود را از دست می‌دهند و تغییر حجم پیدا می‌کنند. این تغییرات حجم کوارتز را تغییرات آلفا به تای کوارتز می‌نامند و مقدار آن ۲٪+ است در این مرحله بایستی محتاطانه رفتار کرد و حرارت کوره را بتدریج بالا برده بیشتر ظرفهائی که بصورت ترک خورده از کوره بیرون می‌آیند ناشی از تغییرات سریع درجه حرارت در این مرحله است. در موقع سرد شدن نیز اگر حرارت بسرعت پایین بیاید در ظرفها ترک خوردگی بوجود می‌آید.

در مرحله چهارم که حرارت به ۹۰۰ درجه می‌رسد مواد آلی نظیر کربن می‌سوزد و به اکسید تبدیل می‌شود و به همین علت این مرحله را مرحله اکسیداسیون می‌نامند. در این مرحله بایستی اکسیژن بصورت هوا در داخل کوزه زیاد باشد در غیر این صورت مقداری از کربن در داخل ظرف باقی مانده و به اکسید تبدیل نمی‌شود و بدین  جهت ظرف سیاه می‌گردد و سفال‌سازان آن را اصطلاحاً دودزده می‌گویند. در این مرحله نبایستی حرارت را یک باره بالا برد.
گلهائی که درصد کربن و سولفور آنها کم است نقص در عمل اکسیداسیون اشکالی بوجود نمی‌آورد.

در مرحله پنجم مواد زودگداز ذوب شده و ذرات گل را مانند چسب به هم می‌چسباند. هر قدر حرارت کوره بیشتر بالا رود بر مقدار این مواد مذاب افزوده می‌شود. اگر باز هم حرارت را بالا ببریم تمام گل به ماده مذاب تبدیل می‌گردد.

درجه حرارت پختن گل به نوع آن بستگی دارد مثلاً گل معمولی سرامیک در حرارت ۱۰۰۰ درجه پخته و در ۱۲۵۰ درجه ذوب می‌شود. کائولن در ۱۲۵۰ درجه کاملاً متخلخل است و در ۱۸۰۰ درجه ذوب می‌شود. در مرحله ذوب شدن مقداری از مواد گل، انقباض بوقوع می‌پیوندد و در موقع ذوب شدن تمام مواد گل، ازدیاد حجم به وجود می‌آید.

انواع گل

کائولن

شرایط مختلف زمین‌شناسی باعث ایجاد گلهائی با خواص فیزیکی و شیمیایی مختلفی شده است. سفال سازمان فقط آنهائی را مورد استفاده قرار می‌دهند که برای کار آنها مناسب باشد.

یکی از انواع مهم گل سرامیک که مورد استفاده زیادی دارد کائولن است. این گل تا اوایل قرن ۱۸ در اروپا مورد توجه نبود و بعداً در سرامیک‌سازی طرف توجه قرار گرفت.

ولی در چین ظروف چینی سفید در اوایل ۲۰۰ پیش از میلاد و یا جلوتر از آن ساخته می‌شد. ایجاد کوره‌هائی که درجه حرارت آنها ۱۲۰۰ درجه باشد به همراه ساختن ظروف چینی ظریف و شفاف در چین در حدود ۶۰۰ سال بعد از میلاد اتفاق افتاد. از این نظر چینی‌ها هزار سال جلوتر از اروپائیها بوده‌اند. کائولن در چین بیشتر از هر جای دیگری یافت می‌شود. چسبندگی کائولن چینی نیز نسبتاً زیاد است و برای کار بسیار مناسب می‌باشد. سرامیک سازمان چینی در ابتدا ظروف سفید ولی کم دوامی از کائولن می‌ساختند ولی پس از چندین صد سال تجربه توانستند کوره‌هائی با درجه حرارت بالا بوجود بیاورند و یا چیزهائی به کائولن اضافه کنند تا بتوانند چینی واقعی را که سخت و نسبتاً شفاف است بسازند.

کائولن از گلهای نوع اول است و خود از تجزیه فلدسپات در مجاورت رطوبت هوا و آب بوجود می‌آید، ذرات آن نسبتاً درشت و در مقایسه با گلهای نوع دوم چسبندگی آن بسیار کم است. کائولن گلی نسبتاً خالص است و موادی نظیر آهن در آن یافت نمی‌شود.

کائولن در ۱۸۰۰ درجه ذوب می‌شود و چسبندگی آن نیز کم است. برای اصلاح آن مواد دیگری به آن اضافه می‌کنند.

بال کلی

بال کلی برخلاف کائولن دارای دانه‌های بسیار ریز و آهن زیاد بوده خاصیت چسبندگی آن نیز خیلی بیشتر است. نقطه ذوب بال کلی پایین‌تر از نقطه ذوب کائولن است. بال کلی و کائولن هر دو مکمل هم هستند و به همین جهت آنها را با هم مخلوط می‌کنند. بال کلی از گلهای نوع دوم است و در ۱۳۰۰ درجه متراکم و محکم می‌شود. درصد انقباض بال کلی ۲۰٪ است و آن را برای اصلاح گلهائی که چسبندگی کمتری دارند مصرف می‌کنند ولی مقدار آن نبایستی بیشتر از ۱۵٪ باشد.

رنگ بال کلی خاکستری است زیرا کربن آن زیاد است ولی این کربن در موقع پختن می‌سوزد و تأثیری روی رنگ پخته آن ندارد. بعضی از انواع بال کلی فاقد کربن است و به همین جهت رنگ آنها سفید می‌باشد.

گل نسوز

این گل در مقابل حرارت دوام زیادی دارد و بعضی از انواع آن چسبناک و بعضی دیگر فاقد چسبندگی است. رنگ این گل پس از پختن قهوه‌ای تیره می‌شود. از این گل برای ساختن آجرنسوز و کوره‌های ذوب فولاد استفاده می‌کنند، این گل اگر با گلهای دیگر مخلوط شود تکسچر خاصی به آنها می‌دهد.

گل استون‌ور

استون‌ور بین ۱۲۰۰ تا ۱۳۰۰ درجه پخته شده و از گلهای نوع دوم محسوب می‌شود و رنگ پخته آن از خاکستری روشن تا قهوه‌ای تیره تغییر می‌کند.

گل معمولی سرامیک (ارتن‌ور)

این نوع گل دارای مقدار زیادی آهن بوده و در حرارت ۹۵۰ تا ۱۱۰۰ درجه پخته می‌شود. ظرفهای معمولی سرامیک و کاشیها را با این گل می‌سازند.

علل مخلوط کردن گلها

بدلایل زیر گلها را با هم مخلوط می‌کنیم.

  1. تغییر رنگ یا بافت
  2. تغییر میزان چسبندگی
  3. تغییر میزان انقباض
  4. تغییر درجه پخت
  5. تغییر بخاطر پذیرش لعاب

ساختن گل چینی

برای ساختن گل چینی مواد زیر را با هم مخلوط می‌کنند:

  • کائولن : ۵ قسمت
  • فلدسپات : ۳ قسمت
  • کوارتز : ۲ قسمت

کائولن در ۱۵۰۰ درجه می‌پزد ولی با اضافه کردن مقداری فلدسپات این حرارت را به ۱۳۰۰ درجه تقلیل می‌دهیم و برای جلوگیری از پیچش آن مقداری نیز کوارتز اضافه می‌کنیم. ولی چون کار کردن با این نوع گل مشکل است بنابراین بایستی مقداری بال کلی به آن اضافه کنیم تا چسبندگی بیشتری پیدا کند.
پس فرمول کامل آن چنین می‌شود:

  • کائولن : ۴ قسمت
  • بال کلی : ۱ قسمت
  • فلدسپات : ۳ قسمت
  • کوارتز : ۲ قسمت

روش تهیه گل چینی و پختن آن در سال ۱۷۱۰ توسط یک فرد آلمانی کشف و متداول گردید.

طرز تهیه گلهای مختلف برای کارهای مختلف

برای هر کاری یک نوع گل بخصوص لازم است مثلاً برای چرخ کاری بایستی به اندازه کافی چسبندگی داشته باشد. ولی در کارهای قالبی به چسبندگی احتیاجی نیست بلکه برعکس بایستی چسبندگی را از آن گرفت تا از ترک خوردگی آن جلوگیری شود. برای چسبناک کردن گلهای سرامیکی می‌توان با اضافه کردن مقداری بال کلی آن را مناسب نمود. اگر چسبندگی گل خیلی زیاد باشد می‌توان به آن خاکه سفال اضافه کرد ولی مقدار آن اگر از ده درصد تجاوز کند چسبندگی آن کم و کار با آن مشکل خواهد بود.

گل قالب زنی

کارهائی نظیر قالب‌زنی، مجسمه‌سازی و نقش برجسته که نسبتاً ضخیم هستند به گلی احتیاج دارد که هم به سرعت خشک شود و هم ترک نخورد و در موقع پختن نیز سالم بماند، برای بدست آوردن چنین گلی ۲۰ تا ۳۰ درصد خاکه سفال به آن اضافه می‌کنیم. دانه‌های خاکه سفال می‌تواند هم درشت و هم کوچک باشد. مخلوط  کردن بال گلی و خاکه سفال برای ساختن مجسمه‌های پیچیده‌ای که احتیاج به گلی چسبنده ولی کم انقباض دارد بسیار مفید است. اضافه کردن موادی نظیر خاکه اره، خاکستر و مواد سوختنی دیگر چسبندگی گل را از بین می‌برد و عمل خشک شدن را سریع می‌سازد. اضافه کردن مواد سوختنی به گل جهت ساختن کارهای حجیم بسیار مناسب است.

گل برای ریخته‌گری (دوغاب)

اگر دوغاب گل را در قالب گچی بریزیم پس از مدتی در جداره قالب دیواره‌ای به ضخامت قابل توجهی که اندازه آن به مدت زمان بستگی دارد بوجود می‌آید.

در این حال اگر دوغاب اضافی را خالی کنیم پس از مدتی کافی، می‌توانیم مجسمه را از قالب بیرون بیاوریم. برای درست کردن دوغاب گل بایستی هم وزن خاک آب بریزیم ولی این مقدار آب باعث ترک خوردگی در ظرف می‌شود و بایستی با اضافه کردن ماده‌ای مانند سیلیکات سدیم یا کربنات سدیم از مقدار آن بکاهیم.
فرمول جهت درست کردن دوغاب:

  • خاک  : ۱۰۰ قسمت
  • آب : ۳۵ تا ۵۰ قسمت
  • کربنات سدیم : یک سوم قسمت

اول کربنات سدیم را اندازه گرفته و آن را با مقدار آب لازم مخلوط نموده و سپس خاک را کم کم اضافه می‌کنیم و یا 500 گرم خاک و 300 گرم آب حاضر می‌کنیم سپس خاک را 50 گرم  50 گرم در آب می‌ریزیم تا مقدار خاک در آب به 250 گرم برسد. چون این دوغاب سفت است با بورت چند قطره سیلیکات سدیم می‌ریزیم تا شل شود. این عمل را تا تمام شدن خاک ادامه می‌دهیم.

بایستی این دوغاب را یک ساعت نگه داشت اگر دوغاب ته‌نشین نشد برای قالب‌ریزی آماده است ولی اگر ته‌نشین شد بایستی کمی دیگر سیلیکات سدیم به آن اضافه کنیم.

قالبهای گچی پس از مدتی کار چون سیلیکات سدیم و کربنات سدیم به داخل آنها نفوذ می‌کند بلااستفاده می‌شوند و بایستی آنها را عوض کرد.

باید دانست گلی را که برای دوغاب انتخاب می‌کنیم نبایستی زیاد چسبنده باشد.

سفالگری در لالجین قدیم چگونه بوده است

سفالگری در لالجین
رده بندی : 
صنایع دستی ایران
محل مرتبط: 
صنایع دستی همدان
رشته مرتبط: 
سفال ، سرامیك وكاشی سنتی

سفالگری در لالجین قدیم چگونه بوده است (همدان)

گفتار زیر بخشی از یادداشتهای نگارندگان است كه در ماموریت به كردستان و لرستان و كرمانشاهان فراهم شده است.

لالجین ده بزرگی است از بخش بهار همدان و در ۱۸ كیلومتری شمال آن و پیرامون ۶۲۰۰ تن جمعیت دارد و پیشه بیشتر مردمان آن سفالگری است. لالجین ۵۶ دكان، ۶ مسجد، ۲ گرمابه زنانه، یك گرمابه مردانه، یك دبستان پسرانه و یك دبستان دخترانه دارد. آگاهی‌های زیر از گفته استاد صادق عظیمی بزرگترین استاد سفالگری لالجین است.

چگونگی سفالگری

خاك سفالینه ها را از زمینهای پیرامون ده بر می‌دارند و آن را «خاك كوزه» یا «خاك قصبه» می نامند. این خاك ارزشی ندارد و تنها برای آوردن آن به كارگاه، باری یك تا دو ریال به مالداران می‌پردازند. این خاك را به صورت كلوخهای بزرگ كنده شده با تخماق چوبی می‌كوبند و پس از آن كه نرم شد غربال می‌كنند و در اطاق كوچكی بنام «تُرپاخْدانْ» (خاكدان) می‌ریزند و انبار می كنند.

ساختن گل

از خاك نرمی كه یاد كردیم هر بار به اندازه ای که لازم دارند بر میدارند و در یک لانجین میریزند و به آن چندان آب می افزایند تا به صورت دو غاب در آید. این دوغاب گل را «لُوا» می نامند. لانجینی كه گفتیم نزدیك یك حوض كوچك آجری گذاشته شده است و در كنار گوشه‌ای از آن حوض، پسر بچه ای نشسته والكی در دست دارد و پسر بچه دیگری با یك كاسه سفالی از لالجین دوغاب بر می‌دارد و كاسه كاسه در الك می ریزد. آنچه از الك می گذرد در حوضی گرد می آید و پنج تا شش روز در آن می ماند تا بصورت گل نیمه خشك در آید. ولی سه روز پس از آنكه «لُوا»در حوض ماند برای آنكه بتوان به آسانی در هنگام خود آن را از حوض بیرون آورد با كاردی به صورت چهارخانه های شطرنجی می برندش و سپس می گذارند همچنان بماند تا روز پنجم یا ششم كه آن را می كنند و بیرون می آورند و به كارگاه می برند. برای اینكه این گل خشك نشود در اطاق سرد و نمناك و سرپوشیده ای كه دیوارهای كلفت و چند سوراخ هواكش در سقف دارد و برای همین كار ساخته شده می گذارند.

حال آوردن گل «ورز دادن»

چند پسر خردسال در اطاقی كه گل نیم خشك را در آن گذاشته اند و به ورز دادن تكه‌های آن می‌پردازند. و برای حال آوردن آن هشت بار تكه را لگد مال می‌كنند هر بار آن را نخست پهن و هموار سپس گرد و گلوله می‌نمایند. نشانه حال آمدن گل چسبناك شدن آن است.

سفالگری در لالجین

افزار های سفالگری

  1. سنگ «گل فشاری»
    تخته سنگ همواری است به درازای یك متر و پهنای نیم و آن را به گویش خود «پالچیخْ باسانْ» می‌نامند. این تخته سنگ در دست راست سفالگر گذاشته شده است و پسر بچه ای پشت سر آن ایستاده و از گل ورز داده برمی‌دارد و روی آن گوله‌های كله قندی می‌سازد و به سفالگر كه نزدیك او پشت دستگاه نشسته است می‌دهد. روی سنگ «گل فشاری» را همیشه نمناك نگه می دارند و چون رفته رفته گل به آن می چسپد هر چند گاه یك بار با كار تراش (شرح آن در زیر داده شده است) گل های آن را می تراشند و پاك می كنند.
  2. كار تراش
    كار تراش افزاری است برای تراشیدن و پاك كردن گل از سنگ گل فشاری (در بالا یاد شد). این افزار دو تكه دارد: كاسه لعابی
    • الف ـ تیغه ای پهن و آهنی و راست گوشه و تخت به درازای پانزده سانتی متر و پهنای ده سانتی متر كه از یك درازا در دسته چوبی كار تراش فرو برده شده است.
    • ب ـ دسته چوبی، چوبی است استوانه ای به بلندای بیست سانتی متر و از یك سو درازا در میان شكافی به درازی پانزده سانتیمتر دارد كه تیغه كار تراش در آن جای گرفته است.

  3. در دست چپ سفالگر در گودال كوچكی در نزدیكی دستگاه یك كاسه لعابی را جای داده‌اند و در آن آب ریخته اند. سفالگر هنگام كار، با آب این كاسه دستهای خود را تر می‌كند تا گل به آن نچسبد.
  4. سوزن « اینَ » 
    سوزنی است به درازای شش سانتی متر با دسته ای كوتاه و چوبی به درازای چهار سانتی متر كه برای كم كردن و برش دادن و خط انداختن گلی كه بر روی دستگاه است و می‌خواهند از آن چیزی بسازند بكار می رود.
  5. تیماج
    پاره چرمی است راست گوشه به درازای ده سانتی متر و پهنای دو سانتی متر. سفالگر برای هموار كردن لبه سفالین آن را تا می‌كند و انگشت های شست و نشانی خود بر لبه سفالینه چنان نگاه می دارد كه یك بخش آن در درون سفالینه و بخش دیگر در بیرون جای بگیرد. با چرخیدن دستها «تیماج» لبه سفالینه را یكسان هموار می‌كند.
  6. مُشْتَ
    افزاری است مسی، نازك، تخت، درازای آن هشت سانتی متر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) ۵ سانتی متر  است و آن را هنگام كار و چرخیدن دستگاه برای هموار شدن بیرون سفالیه در جایی كه خمیدگی دارد نگاه می دارند.
  7. تراش
    افزاری است آهنی و تخت به درازای ۱۵ سانتی متر و پهنای آن (در پهن ترین بخش) ۳ سانتی متر و مانند میخ سر كج (میخ طویله) است. این افزار را در تراش دادن سفالینه به كار می برند.
  8. چرخ 
    دستگاهی است از چند جزء زیر كه در یك محفظه گلی آجری (تقریباً به شكل میزی كه سه سوی آن بسته باشد) جای دارد و تنها بخشی از صفحه بالایی آن از سوراخی كه درون این محفظه است دیده می شود، سفالگر بر یك سه پایة چوبی یا بر یك نشیمن گلی در پشت این محفظه می‌نشیند و گلی را كه می خواهد از آن فالینه بسازد در جایی از این محفطه كه سوراخ است بر روی صفحه چرخ می‌گذارد.قالب
    • الف ـ یك صفحه گرد از  چوب گردو به كلفتی 5 سانتی متر و پیرامون ۹۴ سانتی متر كه گل را برای ساختن سفالینه روی آن می گذارند بخشی از این صفحه از سوراخ محفظه گلی كه در بالا گفتیم پیداست. این صفحه را (سر چرخ) «چرخ باشی»می نامند.
    • ب ـ یك صفحه گرد دیگر از چوب گردو به كلفتی ۷ سانتی متر و پیرامون ۲۲۰ سانتی متر كه از میان آن یك چوب كلفت استوانه ای (نگاه كنید به ج)گذشته است این صفحه به فاصله ۷۵ سانتی متر در زیر سر چرخ جای دارد و سفالگر هنگام كار با یك پا به روی آن می زند و از این زدن، چرخ را به گردش در می آورد.
    • ج ـ یك چوب استوانه ای به كلفتی ۴ سانتی متر و به درازای ۴۰ سانتی متر كه از میان صفحه زیرین می‌گذرد و بخش بزرگی از آن در بالای این صفحه و بخش كوچكی از آن در زیر این صفحه جای دارد. از میان این چوب یك میله آهنی می‌گذرد.
    • د ـ یك میله آهنی استوانه ای به درازای یك متر كه از میان چوب استوانه ای كه در بالا یاد شد و سر بالای آن در «سرچرخ» فرو رفته و سر دیگر آن در یك بلبرینگ در درون زمین جای دارد.
    • ه ـ یك بلبرینگ كه در زمین جای دارد و سر میله آهنی در آن می‌گردد. پیش از این به جای بلبرینگ یك تكه چوب سخت بكار می بردند. درون این چوب را خالی می‌كردند و در آن روغن چراغ می‌ریختند تا میله آهنی به نرمی و آسانی بچرخد.
    • و ـ یك پاره چوب چهار بر و بلند كه دو سر آن به دو دیواره محفطه گلی فرو رفته و از زیر سر چرخ می‌گذرد و میله آهنی در یك فرو رفتگی هلالی كه در میان آن است می گردد. میان این چوب و سر چرخ و چوب استوانه ای (ج) اندكی فاصله است.
    • زـ پاره چوب چهار بر پهن و و كوتاهی كه به میان چوب (و) در جایی كه آن چوب فرو رفتگی دارد و میله آهنی از آن می گذرد كوبیده شده است. میل آهنی از میان چوبهای (و) و (ز) می گذرد. پیوند دو صفحه گرد و میله های چوبی و آهنی چنان است كه هرگاه یكی از آنها را به جنبش در آورند تمام به چرخش در می آید.

  9. سفالی است گرد به اندازه «سر چرخ» ولی كمی نازكتر هنگام كار قالب را روی «سر چرخ» و گل سفالینه ساخته شد آن را با قالب از روی سر چرخ بر می‌دارند و كنار می‌گذارند. هر سفالگر قالب های فراوان دارد زیرا برای ساختن هر سفالینه یك قالب لازم است.
  10. زیر قالب (قالِبْ آلتی)
    برای اینكه قالب روی «سر چرخ» نلغزد یک حلقه گلی بقطر قالب و « سر چرخ » درست می كنند و میان آن دو می گذارند.

سفالگری در لالجین

چگونگی كار سفالگری

نخست سفالگر پشت دستگاه روی یك صندلی یا چهار پایه چوبی یا یك سكوی كوچك می نشیند و پای راست خود را بر صفحه زیرین چرخ می گذارد و با جنبشی چرخ را به گردش در می آورد. سپس یكی از چانه های كله قندی گل را بر قالبی كه «روی سر چرخ» گذاشته شده است می گذرد و دیواره آن را با انگشتان دو دست آهسته آهسته به سوی پایین می‌كشد و به روی قالب كه با آب تر كرده است می چسباند. برای اینكه گل به قالب نچسبد پس از گذشتن آن كمی خاك نرم در میان رویه قالب می‌پاشد ولی بقیه رویه آن را با آب تر می‌كند. این خاك نرم نمی‌گذارد كه گل به قالب بچسبد و اگر بچسبد پس از خشك شدن شدن ترك بر می‌دارد.

پس از آنچه در بالا یاد شد، سفالگر با بالا بردن دو دست خود دركنار دیواره گل، آن را هموار و كم كم گلهای زیادی را از آن جدا می كند و رفته رفته به شكلی كه می‌خواهد در می‌آورد. برای خالی كردن درون گل و نازك كردن دیواره آن، شست دست چپ را در میان آن می‌گذارد و اندك اندك تا آنجا كه می‌تواند فرو می برد. دست راست او همواره به دیواره گل است تا نریزد. پس از اینكه گل به شكل ظرفی كه می‌خواهد در آمد آن را با «مُشْتَ» هموار می‌كند و گلهای زیادی را در لبه ظرف گرد آمده است با سوزن می‌گیرد و لبه ظرف را با «تیماج» به شرحی كه پیش از این یاد شد هموار می‌كند. دراین هنگام كار ساختمان ظرف، در یك مرحله به پایان رسیده است. آن را با قالب از روی چرخ بر می دارد  و در جایگاه سر پوشیده‌ای كه چند هواكش درسقف دارد می‌چیند. سفالینه دوازده ساعت در آنجا می ماند تا اندكی خشك شود و پس از آن و با افزارهایی كه در بالا یاد شد می‌تراشد و نقشهایی در آن پدید می‌آورد.

پس از تراش، ظرف را یك شبانه روز در جایی از كارگاه كه آفتاب نمی‌تابد می‌گذارند تا نتركد و سپس آن را برای خشك شدن، یك هفته در آفتاب می‌گذارند و پس از آنكه خشك شد به كوره می برند و برای پختن در كوره می‌چینند، پس پختن، سفالینه را لعابكاری می‌كنند و دوباره به كوره می برند تا لعاب آن بپزد.

كوره:

 كوره سفالگری گلی و دو آشكوبه است. آشكوبه پایین آن برای افروختن آتش و پختن رنگ است و آشكوب بالا سوراخهای فراوان دارد كه از آنها شعله و گرما به ظرفها می‌رسد.
دورادور آشكوب بالا سه ردیف طاقچه است. این طاقچه ها شیارهایی در دیوار كوره است كه تیغه های سفالی در آن فرو برده شده است. بر روی این تیغه ها ظرفهایی را كه می خواهند بپزند می‌چینند.

رنگهای سفالگری:

سفالگران لالجین رنگهای زیر را می شناسد و برای لعاب دادن سفالهای خود به كار می برند:

رنگ سبز ـ برای درست كردن رنگ سبز ماده‌های زیر را به كار می برند:

  1. قلیا ـ و آن گیاهی است كه در شوره زار می روید. قلیای سفالگران باید شیرین باشد. قلیای شور را در ساختن صابون به كار می برند. قلیا رادر كوره ای چنان می سوزانند كه شعله ور نشود و به هم بچسبد و به رنگ سیاه در آید. هر بار قلیای سوخته را سفالگران شش تا هفت ریال می خرند و آن را می كوبند و نرم می كنند.
  2. سنگ سفید - سنگهای سفید را از بستر رودخانه پیرامون لا لجین فراهم میكنند و سفالگران هر باری از آن را بیست و پنج ریال می خرند و آن را می كوبند و خرد می كنند.
  3. شیشه- ده من قلیا و ده من سنگ سفید را كوبیده را درهم میكند و برخاكستر نرمی كه در پیرامون آتش كوره است می ریزند تا آب شود. ماده ای كه از گداخته و در هم شدن قلیا و سنگ به دست می آید « شیشه » می نامند.
  4. سرب پخته- سه من سرب را در تابه ای ( « تابه» را به گویش خود « توا1 » می نامند) می ریزند و آن تابه را در كوره می گذارند. سرب كم كم آب می شود و پس از آن كه تمام آن گداخته شد كمی كمتراز یك من قلع در آن می اندارند تا پس از آب شدن با سرب آمیخته گردد.
    بر روی این همبسته گدازان چیزی مانند خاكستر پدیدار می شود كه آن را با سیخی به كنار تابه می كشند و آن رفته رفته خود را می گیرد و به رنگ زرد زرنیخی در می آید و این كار چندان ادامه می یابد كه تمام همبسته به همان صورت در آید. ماده ای كه به این روش در كنار تابه فراهم آمده بسیار داغ است و كمی قلع در آن می اندازند تا به بینند جرقه ای از آن می جهد یا نه. اگر جست می گویند سرب پخته است و آن را آهسته آهسته در ظرفی به نام « چیقاوان» كه دو دسته چوبی دارد می گذارند تا خنك شود.
  5. مس سوخته - مقداری مس ( دَم قیچی) را بر خاكستر پیرامون آتش كوره می ریزند تا بسوزد. از سوختن آن، ماده ای مانند خاكستر به دست می آید كه « مس سوخته» نامیده می شود.
  6. لاجورد- مقداری لاجورد طبیعی را ( كه آن را لاجورد خارجی می نامند) بر سنگی می ریزند و سپس سنگ دیگری می سایند و كم كم آب به آن می افزایند تا به صورت آبگون در آید.
  7. پستاهی - دو من شیشه ( نگاه كنید به بالا)، دو من سرب پخته و یك من سنگ سفید را درهم می كنند و آن را در دستگاهی به نام آسیا می ریزند و با آب می آمیزند . ماده آبگونی که از آسیاب بیرون می آید سفید چركین است و آن را یك « معیار» یا یك « پستاهی» می نامند.

ساختن رنگ سبز: ۱۸۰ مثقال مس سوخته را با یک پستاهی و دو مثقال ونیم لاجورد در هم و در آسیاب آمیخته و نرم میكنند. ماده آبگونی كه به دست می آید رنگ سبزی است كه می خواهند ولی در این هنگام سفید و چركین است و سبزی ان پس از پخته شدن سفال در كوره پدیدار می شود. این آبگون را از كتان می گذارنند تا برای رنگ آمیزی آماده شود.

رنگ زرد: دومن سنگ سفید و دو من سرب پخته را باهم می آمیزند و در « توا» می ریزند وآن را در كوره می گذارند تا به صورت خمیر در آید. سپس آن را با سیخی از « توا» بیرون می آورند و در ظرف پر از آبی می ریزند. چون این آب سرد وآن خمیر داغ است به زودی خمیر در آب به صورت ماده ای خشك و پوك در می آید كه آن را می كوبند در آسیاب با آب نرم و آبگون می كنند و از كتان می گذارنند.

رنگ قهوه ای: یك پستاهی و نیم من « ملغ»2 كویبده در آسیاب می ریزند و با افزودن آب، آبگونی درست می كنند و سپس آن را از كتان می گذرانند. اگر « ملغ» بیش از نیم من باشد رنگ سیاه، و اگر كمتر باشد رنگ سركه ای از آن به دست می آید.

رنگ لاجوردی: هشت من سرب پخته و یك من قلع را در كوره آب می كنند و می گذارند سرد شود و سپس آن را می كوبند و دو من از این كوبیده را با یك من سنگ سفید و دومن شیشه و ۳۶ مثقال لاجورد می آمیزند و با آب در آسیاب نرم می كنند و آن را از كتان می گذرانند.

سفالگری لالجین

لعاب كاری

برای لعاب كاری (رنگ لعابی دادن به سفالینه های كوچك)، انها را در رنگی كه می خواهند فرو می برند تا همه جای آنها از لعاب پوشیده شود و سپس رنگ كَعْبْ آنها را پاك می كنند تا هنگام پختن كه سفالیینه ها را روی هم می چینند به یكدیگر نچسبد. برای لعاب كاری ظرفهای بزرگ، رنگ را با كاسه كوچكی روی می ریزند.

برای این كه بدانند غلظت رنگ به اندازه است یا نه نخست یك سفالینه را در آن فرو می برند و بیرون می آورند و سپس با خراشیدن رنگی كه بر روی آن نشسته و دیدن قطر آن رنگ میزان غلظت را در می یابند. اگر غلظت زیاد بود به اندازه لازم آب می افزایند و اگر كم بود رنگ را در آفتاب یا نزدیكی كوره می گذارند تا اندكی از آن آب بخار شود. البته این روش لعابكاری در ظرفهائی به كار می رود كه سراسر آنها باید یك رنگ باشد و نقش و نگار نداشته باشد.

در لعاب كاری لانجین و كوزه كه هم بزرگ و هم كلفت هستند، لعابی از پستاهی و ۱۸۰ مثقال سرب پخته به كار می برند و ماده دیگری به آن نمی افزایند.

پختن سفالینه ـ پیش از آن كه كوره را روشن كنند استاد در كوره می رود و شاگردان سفالینه های لعاب زده را یكی یكی به او می دهند و او آنها را روی طاقچه ها می چیند. استاد سفالینه ها را چنان می چیند كه آنهائی را رنگ مشگی دارند به آتش نزدیك تر و آنهائی كه رنگ زرد خورده اند از آتش دور تر باشد و نیز دقت می كنند كه سفالینه ها از هم فاصله ای داشته باشند تا به هم نچسبند زیرا اگر هنگام پختن به هم بچسبند پس از آن از هم جدا نمی شوند.

برای این كه ظرف های بر هم چیده به هم نچسبد، سه شاخه ای سفالین به نام « سه پایه»( نگاه كنید به شكل) به كار می برند. شكل سه پایه ها گاهی كمی با هم فرق و بستگی به نوع سفالینه ها دارد. چون جای سه پایه پس از پختن در ظرفها باقی می ماند، برای پختن سینی وظرف های مرغوب سه پایه به کار نمی برند و آنها را در ظرف سفالینی به نام « قابلمه» می گذارند و قابلمه ها را رویه هم می چینند و تنها برقابلمه بالائی در می گذارند.

این كار دشوار است و جا و گرمای بیشتری می خواهد ورنگ ظرفها را هم به هنگام پختن نمی توان دید از این رو این گونه ظرفها را گران تر می فروشند. كَعْبْ این گونه ظرفها لعاب ندارد زیرا اگر لعاب داشته باشد به قابلمه می چسبد و از آن جدا نمی شود.

پس از چیدن همه ظرفها، كوره را روشن می كنند و گرمای آن را كم كم بالا می برند. پس از آن كه ۱۰ ساعت از روشن كردن كوره گذشت، استاد چوبی را از سوراخ در كوره به درون آن فرو می برند، گرمای كوره این چوب را شعله ور می كند و او در روشنائی آن چوب، ظرفها را می بیند. اگر لعاب آنها هموارو یكسان و درخشان باشد، رنگ را خوب و رسیده می داند و اگر تار باشد گرمای كوره را بیشتر می كند تا رنگ برسد. اگر در دادن گرما دقت نشود رنگ خراب می شود و سفالینه بی ارزش خواهد شد. پس این بخش از كوزه گری بسیار مهم است و به گفته استا د صادق، تمام هنر كوزه گری در همین جاست.

پختن ظرفها دوازده تا چهارده ساعت به درازا می كشد، پس از آن كوره را خاموش می‌كنند و برای سردشدنش سوراخ بالای آن را یك شبانه روز باز می‌گذارند.

سفالگران لالجین بشقاب، سینی، نمكدان، زیر سیگاری، استكان، فنجان، كوزه آب، خمره های كوناگون و دیزی و …… می‌سازند. برای این كه لانجین كه ظرف بزرگ است سبك‌تر در آید و زودتر بپزد به گل آن كاه الك كرده می‌افزایند. لانجین را خام لعاب می‌دهند وپس از لعاب دادن در كوره می پزند.

دیزی را از خاك سرخ می سازند و لعاب به آن نمی‌زنند. كوزه‌های آب همیشه بی‌عاب ساخته می‌شود.
درون خمره‌های سركه و ترشی و مربا را لعاب می زنند.

مدت كار و دست مزد روزانه كارگران

سفالگران همیشه به جز زمستان روزی دوازده ساعت از شش بامداد تا شش شب كار می كنند.

كارگران سفالگری به سه دسته زیر بخش می شوند:

  1. چرخكارـ چرخكار پشت چرخ سفالگری می نشیند و چنانكه در بالا شرح داده شد از گل خام، سفالینه می سازد. مزد روزانه او ۵۵ تا ۶۰ ریال است.
  2. گل مال ـ گل مال در « توپاخ دان» كار می كنند و كار او ورز دادن گل خام است و مزد روزانه اش 33 ریال است.
  3. پادوـ پادو كارگر خردسالی است كه ماهیانه ۱۵۰ ریال مزد می گیرد و كارهای كوچك گوناگون را در كارگاه انجام می دهد. و در هر كارگاه معمولاً دو چرخكار، چهار گل مال و چندین پادو كار می كنند.

 پی نوشت:

  1. « توا» ظرفی است به شكل بیضی با دیواره ای به بلندی پیرامون چهار سانتیمتر كه یكی از دو سر آن به اندازه ۱۰ سانتیمتر دیوار ندارد
  2. ملغ – ماده ای است مانند زغال سنگ كه در كانهای پیرامون هم به دست می آید.