ترکیب لعاب براساس کاربرد فریت ها یا مواد خام

M8-0

 

ترکیب لعاب براساس کاربرد فریت ها یا مواد خام

لعاب های سفید براق (Majolica)

این لعاب ها با میزان اوپک (opacity) فوق العاده که آنها را از فریت های ترانسپارنت متمایزمی سازد، مشخص می شوند. لعاب ها ی فوق الذکر در بدنه های رنگی کاتوفورت(Cottoforte) به کار می روند. اوپک شدن لعاب یا وارد کردن یک عامل اوپک کننده (سیلیکات زیرکونیم میکرونیزه) به درون ترکیب فریت شده یا لعاب، حاصل می شود. در این مورد، درصد فریت در لعاب های با دمای پخت پایین بیشتر است، در حالی که با افزایش دمای پخت لعاب میزان مواد خام افزایش می یابد.

 

لعاب های مات

 

این لعاب ها با اشباع کردن شیشه توسط عناصر کریستال ساز و افزاینده سختی بدست می آیند. اکسیدهای روی، تیتانیوم، کلسیم، باریم و منیزیم، توسط کریستالیزاسیون باعث مات شدن لعاب می شوند در حالی که اکسید آلومینیوم و گاهی سیلیکات زیرکونیم بوسیله سخت کردن، لعاب را مات می کنند. لعاب هایی که با استفاده از اکسیدهای روی یا تیتانیم مات می شوند. عمدتاً پایه شیشه ای قابل ذوب و بدون سرب دارند. زمانی که عامل مات کننده اکسید روی باشد، لعاب سفید نیست و زمانی که اکسیدهای تیتانیم به کار برده می شود، لعاب مایل به خاکستری و زرد رنگ است. لعاب هایی که بوسیله اکسیدهای قلیایی خاکی مات می شوند، عموماً سفید رنگ و به میزانقابل توجهی ویسکوز هستند.

لعابهایی که بوسیله سخت کردن مات می شوند، دارای پایه و ترکیب شیشه ای قابل ذوب هستند (فریت های گروه 3 را ببینید) که توسط آلومینا، کوزندوم و سیلیکات زیرکونیم کاملاً سخت می شوند. بسته به نوع عامل مات کننده، لعاب های satiny (نوعی لعاب نیمه مات به رنگهای مختلف و اطلس نما (اکسی آلومینیوم یا کورندوم) یا لعاب های نوع سنگی (سیلیکات زیرکونیم) ممکن است تولید شوند. لعاب های مات (ZnO-CaO) که در دمای پایین پخته می شوند، از فریتهای گروه 6   تهیه می شوند، در حالی که برای دمای پخت بالاتر، ترکیب لعاب عمدتاً شامل مواد خام حرارت   ندیده می باشد.

لعاب های مرمرین (Marble Glazes)

این لعاب ها می توانند در حکم لعاب های مات دسته بندی شوند، اما به علت فرمولاسیون منحصر به فرد خصوصیات ویژه، در بسته جداگانه ای قرار می گیرند. برای بدست آوردن این نوع لعاب، ماده شیشه ای قابل ذوب (فریتهای گروه 4 A/B برای دماهای پخت پایین)، توسط سیلیکات زیرکونیم میکرونیزه اوپک شده با مخلوطی از اکسیدهایSnO2-2Tio-Zno به نسبت5 به 6، 2 به 3، و 1 به 2 مات می شود.

 

لعاب های موم مانند و براق (Waxy Glazes)

این مطلب به لعاب هایی مربوط می شود که خصوصیات حد واسط بین لعاب مرمرین و فریت ترانسپارنت را نشان می دهند (قابل ذوب، نیمه اوپک، نیمه براق)

در نتیجه، ترکیب آنها تقریباً به صورت زیر می باشد:

  • ماده شیشه ای با قابلیت ذوب متوسط ( فریت های گروه 3 با مخلوط فریت های گروه های  4 و 1)
  • کمی اوپک شده با استفاده از سیلیکات زیرکونیم ( %8-4)
  • کمی مات شده با استفاده از (1/2-4/5-0/1) 2 Tio-ZnO2-Sno

 

لعاب های کریستالین

 

فرایند کریستاله شدن، با پختن ترکیب شیشه ای قابل ذوب غنی از اکسید روی یا اکسید تیتانیم در دمای پخت بالا صورت می گیرد.

لعاب نگه دار

(Speckled or Torn Glazes لعاب فلزی با لکه های رنگی متفاوت از رنگ لعاب که بطور یکنواخت در تمام سطح جسم پخش شده است)

این لعاب ها با اشباع کردن ترکیبات  شیشه ای دارای قابلیت ذوب زیاد و واکنشگر، توسط مقادیر زیاد سیلیکات زیرکونیم، بدست می آیند. لعاب های

فوق الذکر در دمای پخت پایین، حاصلمی شوند.

برای تهیه این لعاب ها از فریت های گروه 6 استفاده می شود. به منظور بهتر نمودن اثر”torn” توصیه شده که یک لایه نازک از لعاب قابل ذوب آماده،

در زیر لعاب، استفاده شود.

لعاب هاب زمخت (Rustic Glazes)

این گروه شامل کلیه لعاب هایی است که از مواد کمابیش قابل ذوب تشکیل شده اند و با استفاده از مواد درشت (شن و کوراندوم) به شدت سخت می شوند.

این مواد معمولاً در پایان عمل خرد کردن و سایش وارد ترکیب می شوند و بنابراین به میزان کمی با سایر مواد مخلوط می گردند.

 

آوانتورین (Aventurines)

لعاب هایی هستند که با کریستال ریز در سوسپانسیون مشخص می شوند (Fe – Cr – Cu) و با ترکیب اکسید سرب و یا ترکیبات قلیایی – بوزیک قابلیت ذوب زیادی دارند. کریستالیزاسیون، نتیجه اشباع شدن فریت در حالت گرم با یک اکسید و سپس جدا شدن آنها طی مرحله سرد شدن است.

انگوب ها

ترکیبات رسمی شیشه ای شده هستند که به  بدنه زده می شوند تا تخلخلی بر روی بدنه باقی نماند. انگوب ها معمولاً برای جلوگیری از خروج مواد فرار ( مانند Co2 و2 (SO از بیسکویت یا جلوگیری از آلودگی های حاصل از فرسایش سطح لعاب) نوع پیریت) بر روی بدنه، بکار می روند. انواع لعاب های شرح داده شده بطور گسترده ای مورد استفاده قرار می گیرند. اگرچه بسیاری از انواع دیگر لعاب ها در بازار در دسترسند، اما هر یک از آنها ممکن است در یکی از گروههایی که قبلاً توضیح داده شد، وجود داشته باشند. با دانستن اصول و ترکیبات پایه میتوان اثرات، جلوه ها و تغییرات مطلوب و مورد نظر را بدست آورد.

انواع اصلی فریت

در صنعت، اصطلاح “فریت” بیانگر یک مخلوط مذاب شیشه ای است که بطور ناگهانی بوسیله آب سرد می شود. فریت ها بعنوان ماده اصلی ترکیب لعاب های با دمای پخت پایین، به منظور پایدار نمودن و ثبات ترکیبات به کار می روند. فریت های زیادی با ویژگی ها و خصوصیات متفاوتی از لحاظ قابلیت ذوب، شفافیت، کدری و ماتی در بازار در دسترسند. فریت ها براساس مهمترین خصوصیاتشان به صورت زیر دسته بندی می شوند:

فریت های شفاف یا ترانسپارت براق و ویسکوز (معمولاً “فریت ترانسپارت” نامیده می شوند)

فریت هایی با نقطه ذوب پایین هستند که از مقدار قابل توجهی 2 (( 50-60%Sio و مقادیر کمی Flux با مواد کمک ذوب (25%-20) شامل 2 3O2 B, Pbo, O K2, O Na تشکیل شده اند.      باقی مانده شامل پایدار سازها یا (MgoStabilizerها). ZnO, CaO, BaO.3O2 AL می باشد که در مقادیر بسیار کم (ماکزیم 9 تا 7%) موجود است.

این فریتها عمدتاً برای آماده سازی لعاب های ترانسپارنت به کار می روند. همچنین گاهی درمقادیر کم وارد ترکیب لعاب های با دمای پخت پایین می گردند. هنگامی که لعاب های با دمای    پخت بالا تهیه می شوند. استفاده از این فریت ها نسبت به فریت های دیگر افزایش می یابد.این فریت ها تقریباً برای آماده سازی تمام لعاب هایی که در دمای بیش از c1100 پخته می شوند، مورد استفاده قرار می گیرند تا فرایند شیشه ای کردن(Verification)  را کامل تر نموده و فراورده را بیشتر و بهتر ذوب کنند.

 

 

فریت های اوپک، براق، ویسکوز ( معمولاً لعاب های سفید زیرکون یا مازولیکا نامیده می شوند)

این فریت ها فقط از لحاظ اوپک کردن با گروه قبلی تفاوت دارند. سیلیکات زیرکونیم باعث اوپک کردن فریت می گردد که مقدار آن در ترکیب 14% تا 8 است. این فریت ها عمدتاً برای    تهیه لعاب های براق سفید که هم در دمای بالا و هم در دمای پایین پخته می شوند، بکار می روند. معمولاً مقدار فریت در ترکیب لعاب با دمای پخت بالا کاهش یافته و مواد کمکی افزایش می یابند. این فریت ها به ندرت برای لعاب هایی که غیر از نوع سفید براق هستند، بکار می روند.

فریت های ترانسپارنت براق یا قابلیت ذوب متوسط

این فریت در مقایسه با گروهی که در بالا شرح داده شد، قابلیت ذوب بیشتری دارند. در واقع، در حالی که مقدار سیلیس به 50%-35 کاهش پیدا می کند، درصد مواد کمک ذوب

2O Na (O2 K, Pbo, 3O2 B .) O 2Li به 40%-30 افزایش می یابد.

این فریت ها در ترکیب کلیه لعاب هایی که در دمای پایین پخته می شوند، به فراوانی مورد استفاده قرار می گیرند. گاهی این فریت ها (در مقادیر کم) برای تهیه برخی لعاب های ویژه با دمای پخت بالا مانند لعاب های چرمی “Leather” و سفید مرمری”Marble White” به کار برده می شوند. استفاده گسترده از این فریت ها به علت ماهیت قابل ذوب بودن آنهاست که به ورود مقادیر زیاد مواد خام درون آسیا و فرایند کریستال شدن عوامل مات کننده، کمک می کند.

بنابراین با بکار بردن تنها یک فریت و تغییر دادن مواد کمکی اضافه شده به ترکیب درون آسیا، امکان بدست آوردن انواع متفاوت لعاب ها هم از نظر تکنیکی و هم از نظر هنری وجود دارد.

فریت های مات Matt Frits (2CaO-ZnO-Tio)

این فریت ها با کریستالیزاسیون یا تبلور (Devitification) یک عنصر که به میزان زیادی در یک سیستم شیشه ای مناسب وجود دارد، توصیف می شوند. کلسیم، باریم، روی و تیتانیم باعث بلور (Devitification) می گردند. کریستال شدن کلسیو باریم، در مواد شیشه ای قلیایی حاوی بور صورت می گیرد در حالی که روی و تیتانیم در مواد عاری از سرب به کریستال تبدیل می شوند. فریت های مات کلسیم و باریم معمولاً عاری از سرب، ویسکوز و اوپک هستند. در عوض،فریت های مات روی، قابلیت ذوب کمی دارند، دارای سرب می باشند (Pbo=25-30%) ونیمه اوپک هستند. فریت های مات تیتانیم نیز قابلیت ذوب کمی دارند، دارای سرب هستند، اوپک می باشند و رنگ آنها متمایل به زرد است. این فریت ها معمولاً در لعابیهای مات، یا بعنوان عامل اصلاح کننده در ترکیب لعاب هایی که زیاد مات نیستند به کار می روند.

 

 

در بسیاری مواقع ZnO-CaO-BaO-TiO2 ترجیحاً بجای مواد خام معادل وارد ترکیب فریت می شوند. این امر به علت اجتناب از استفاده از مواد خاصی مانند کربنات ها (CaCO3-MgCO3) که دارای مواد فرار مانند CO2 هستند می باشد.

فریت های دارای ترکیب رنگی

تنها تفاوت این فریت ها با گروه های قبلی در رنگی بودن آنهاست، بطوریکه ممکن است درگروه های 4 و 3 نیز قرار گیرند. عوامل ایجاد کننده رنگ که معمولاً مورد استفاده قرار می گیرند، عبارتند از : آهن ، کیالت ، منگنز ، مس ، کادمیم و سلنیم.

فریت های حاوی کادمیم و سلنیم بدون هیچگونه افزودنی به کار می روند تا لعاب های خاصی   بدست آید که به شکل دیگری قابل حصول نیستند. بقیه فریت ها فقط برای تولید فریت های ترانسپارنت رنگی بکار می روند یا به شکل پایدار وارد می شوند. ترکیب رنگی آنها زمانی استفاده می شود که اثرات تابشی خاصی انتظار داشته باشیم. در جدول 1-1 و 2-1، قابلیت ذوب و مشخصات ترکیبات نوعی برخی از فریت ها را مشاهده می کنید.

فرایند تولید فریت، بطور شماتیک در زیر خلاصه می شود:

  • مواد خام گوناگون تشکیل دهنده فریت، پس از کنترل کیفیت، در سیلوها انبار می شوند.
  • ترکیب آمیز (Batching) معمولاً بصورت اتوماتیک انجام می شود.
  • ترکیبات مختلف به روش خشک مخلوط می شوند.
  • مخلوط حاصل درون کوره ریخته می شود تا کاملاً ذوب شود.
  • سپس ماده گداخته مذاب درون یک محفظه پر از آب ریخته می شود تا سریع با آب سرد شود. این سرد شدن سریع باعث تردی و شکنندگی شیشه می شود تا در مراحل بعدی به راحتی آسیاب شود.

دو  نوع کوره فریت وجود دارد:

  • کوره های چرخشی متناوب
  • کوره های پیوسته یا Continuous

مکانیسم تشکیل شیشه و فرمولاسیون

  • عوامل شیشه ساز
  • اوپک کننده (Opacitiers)
  • عوامل تبدیل کننده شیشه به کریستال (Devitrificants)
  • مواد کمک ذوب یا گدازآور (Fluxes)
  • پایدار سازها و تثبیت کننده ها (Stabilizers)

ساختار شیمیائی لیگنو سولفونات و عملکرد این ترکیبات به عنوان روان کننده بتن

ساختار شیمیائی لیگنو سولفونات و عملکرد این ترکیبات به عنوان روان کننده بتن

0

مقدمه: لیگنو سولفونات ها جزو قدیمی ترین افزودنی های شیمیائی مورد مصرف در صنعت بتن می باشند. این ترکیبات در دهه ۳۰ میلادی مورد استفاده قرار گرفتند. لیگنو سولفوناتها به عنوان روان کننده بتن یا کاهنده آب بتن به مصرف می رسند. مکانیسم عمل آنها بر پایه خاصیت پخش کنندگی ذرات سیمان در آب می باشد. به تدریج مواد دیگری از جمله ملامین فرمالدئید سولفونه SMF، نفتالن فرمالدئید سولفونه و اخیراً رزینهای آکریلیک استری و اتری موسوم به پلی کربوکسیلات ها به این صنعت معرفی شده اند. صنعت لیگنو سولفونات توانسته است تدریجاً ایرادات ساختاری این ترکیبات را برطرف کرده و توانسته همچنان جایگاه خوبی برای لیگنو سولفونات در بین مواد کاهنده آب بتن داشته باشد. امروزه لیگنو سولفوناتها به تنهائی و یا ترکیب با دیگر مواد شیمیائی به وفور در این صنعت مصرف می شوند.

شیمی لیگنو سولفونات:

لیگنو سولفونات یک پلیمر طبیعی بودن که از ماده لیگنین بدست می آید. لیگنین بعد از سلولز بیشترین سهم از ساختار چوب را به خود اختصاس می دهد. این ماده که یک پلیمر طبیعی با جرم مولی بالا می باشد در بین الیاف سلولزی قرار گرفته و این الیاف را کنار هم نگه می دارد. لیگنین خود یک ساختار پلیمری از سه الکل آروماتیک دارد.

001

002

لیگنین

در تولید کاغذ از چوب، لازم است که این ماده از سلولز جدا شود و از آنجا که لیگنین حلالیت خوبی در آب ندارد در یک فرآیند شیمیائی موسوم به سولفوناسیون تبدیل به لیگنو سولفونات می شود. با قرار گیری گروه عاملی سولفات بر روی آن طی فرآیند سولفوناسیون حلالیت این ماده در آب افزایش داده می شود. استخراج لیگنین از چوب و سولفوناسیون در یک فرآیند همزمان انجام می شود به این صورت که خرده های چوب در محلول بی سولفیت سدیم یا کلسیم تا دمای ۱۳۰ درجه سانتیگراد هضم می شود و گروه عاملی سولفات بر روی شبکه پلیمری لیگنین پیوند می دهد.

در پایان مواد نامحلول سلولزی و نمکهای باقیمانده با جرم مولی کم از ماده اصلی جدا می شوند بطوریکه محصول نهائی با جرم مولی مورد نظر جدا سازی شود. در مرحله تصفیه، قندهای محلول و لیگنو سولفوناتهای با جرم مولی کم نیز جدا سازی می شوند. حضور قندها در مقادیر بالا باعث تاخیر در گیرش سیمان شده و در مقادیر مصرف بالای افزودنی حتی توقف گیرش نیز اتفاق بیافند. این حالت برای بتن ریزی در هوای سرد تشدید نیز می شود و لذا جداسازی قندها از لیگنو سولفونات، بهره وری این مواد را شدیداً افزایش می دهد.

معمولاً جرم مولی متوسط وزنی لیگنو سولفوناتها در دامنه ۵۰۰۰ تا ۵۰۰۰۰ گرم بر مولی می باشند. در پایان pH محصول با اسید سولفوریک تنظیم شده و در یک فرآیند خشک کن به شکل اسپری Spray Dryer به صورت پودر بسته بندی می شود. لیگنو سولفونات بدست آمده بسته به ساختار شیمیائی، در صنایع مختلف از جمله صنایع داروئی، صنایع رنگ، صنایع شیمیائی و صنع بتن مصرف دارد. خصوصیت اصلی این ماده قدرت پخش کنندگی ذرات کم محلول یا نامحلول در آب می باشد.

عملکرد لیگنو سولفونات به عنوان روان کننده در بتن:

ذرات سیمان به دلیل ریز بودن، دارای جاذبه سطحی بالائی بوده و وقتی در آب پخش می شوند تمایل دارند که به یکدیگر چسبیده و ایجاد توده های قفسی شکل کنند. این ساختار قفسی بخشی از آب موجود را در خود حبس می کند و نهایتاً میزان آب مؤثر را کاهش داده و خمیر ایجاد شده نسبتاً روانی کمی دارد. با افزودنی ماده روان کننده، این ماده بر روی سطح ذرات سیمان جذب سطحی شده و باعث کاهش جاذبه سطحی ذرات سیمان نسبت به یکدیگر شده و ساختار قفسی می شکند و در این موقع آب به دام افتاده آزاد می شود و همین فرآیند می باشد که عامل روان کنندگی این دسته ترکیبات می باشد:

003

ساختار شیمیائی لیگنو سولفونات به مراتب پیچیده تر از دیگر روان کننده های سنتزی ماننده نفتالن سولفونات، ملامین سولفونات و پلی کربوکسیلاتها می باشد. پخش شدگی جرم مولی در لیگنوسولفونات بیشتر از روان کننده های سنتزی بوده و گروه های عاملی متعددی بطوری کاملاً تصادفی و بی نظم در ساختار آن توزیع شده است. همین عوامل باعث شده است که مکانیسم عمل لیگنوسولفونات در برابر سیمان کمتر شناخته شده باشد.

یک پدیده مهم در شیمی لیگنوسولفونات اینست که با کاهش نسبت گروه عاملی سولفونات به گروه های عاملی فنولیک و کربوکسیلیک، پایداری سیستم در محیطهای قلیائی غنی از کلسیم کاهش می یابد. به همین دلیل رسوب کمپلکسهای کلسیم لیگنوسولفونات در محلولهای قلیائی در برخی از این ترکیبات مشاهده می شود.

میزان ترکیبات یون سدیم، کلسیم، قلیا، سولفات، کلر و قند باید در ترکیب لیگنو سولفونات کنترل شود و در فرمولاسیون اصلاحات مناسب با ساختار لیگنو انجام پذیرد. میزان سدیم و کلسیم باید معلوم باشد تا در فرمولاسیون، ترکیباتی استفاده شود که کمترین کمپلکس را با این مواد داشته باشد. میزان قلیا باید کنترل شود تا واکنش های احتمالی سیلیکا- قلیا در بتن نهائی تحت کنترل باشد. میزان یون کلر باید در حد قابل قبول استاندارد باشد و در مقادیر بالا این محصول قابل استفاده به عنوان افزودنی بتن نمی باشد.

مطالعات نشانگر اینست که لیگنوسولفونات علاوه بر پخش کنندگی ذرات سیمان از یکدیگر، باعث تاخیر در واکنش هیدراتاسیون سیمان نیز می شود. این تاخیر در گیرش طی مکانیسمی اتفاق می افتد که طی واکنش تری کلسیم آلومینات C3A و تری کلسیم سیلیکات C3S در حضور لیگنو سولفونات اتفاق می افتد.

حضور قندهای تصفیه نشده در لیگنوسولفونات می تواند رفتار واکنش هیدراتاسیون را بی نظم کند. مشاهدات حاکی از اینست که در میزان مصرف بالای لیگنوسولفونات تصفیه نشده، گیرش سریع در سیمان اتفاق می افتد در صورتیکه برای لیگنو سولفونات تصفیه شده با افزایش میزان مصرف، تاخیر در گیرش نیز ادامه می یابد. به همین دلایل امروزه محصول نهائی لیگنوسولفونات در مرحله نهائی تولید، از قندها تصفیه می شوند.

رابطه جرم مولی لیگنوسولفونات با عملکرد آن در برابر سیمان حاکی از اینست که لیگنوسولفوناتهای با متوسط جرم مولی وزنی بالاتر، قدرت روان کنندگی بیشتری دارند، هرچند این محصولات معمولاً حلالیت کمتری داشته و نیاز به زمان بیشتری برای حل شدن دارند و معمولاً در محصولات نهائی مقداری رسوب می دهند.

دیرگیر کننده‌های بتن

دیرگیر کننده‌های بتن

0

مقدمه

سرعت واکنش هیدارتاسیون سیمان می تواند توسط مواد شیمیائی که به خمیر سیمان افزوده می شود دستخوش تغییر شود. مواد شیمیائی که سرعت هیدراتاسیون سیمان را کاهش می دهند تحت عنوان کندگیر کننده ها شناخته می شوند. امروزه در بازار افزودنی های بتن، مواد کندکننده سرعت گیرش سیمان وجود دارد اما مواد کاهنده سرعت سخت شوندگی سیمان موجود نیست. برخی از کندگیر کننده ها علاوه بر خاصیت کاهش سرعت هیدراتاسیون، خاصیت روان کنندگی نیز به خمیر سیمان می بخشند.

دسته بندی کندگیر کننده ها:

کندگیر کننده ها معمولاً ترکیبات آلی هستند ولی دسته هایی از آنها معدنی نیز می باشند.

  • کندگیر کننده های آلی:
    1. لیگنو سولفوناتها
    2. اسیدهای هیدروکسی کربوکسیلیک و نمکهای آنها
    3. فسفوناتها
    4. قندها
  • کندگیر کننده های معدنی:
    1. فسفاتها
    2. بوراتها
    3. نمکهای قلع، سرب، روی و مس

 

  • دیرگیر کننده های آلی:
  • لیگنو سولفوناتها:

نمکهای سدیم و کلسیم لیگنوسولفونات می‌باشند که در تولید آنها معمولاً انواع قندها نیز مخلوط هستند. با روشهای خالص سازی در مراحل بعدی می توان لیگنو سولفونات عاری از قند تولید کرد. دلیل کندگیر کنندگی لیگنو سولفونات، حضور قند در این ترکیبات است. اگرچه وجود نمک‌ اسیدهای هیدروکسی کربوکسیلیک نیز می تواند اثربخش باشد.

 

لیگنوسولفونات

مکانیسم های محتمل کندگیر کنندگی لیگنو سولفونات به شرح ذیل می باشد:

  1. لیگنو سولفونات باعث کاهش سرعت هیدراتاسیون فازهای آلیت و آلومینات می شود.
  2. لیگنو سولفونات ممکن است با افزایش سرعت هیدراتاسیون فاز آلومینو فریت، باعث تشکیل ترکیبات ژله ای آهن شده که بر روی سطح فاز آلیت رسوب کرده و از این طریق عامل کاهش سرعت هیدراتاسیون این بخش از سیمان شود.
  3. بسته به ساختار مولکولی و جرم مولکولی لیگنو سولفونات، در مقادیر کم در حدود ۰/۱ درصد لیگنو سولفونات، این ماده می‌تواند سرعت هیدراتاسیون آلیت را کاسته یا تسریع کند.
  4. کلسیم لیگنوسولفونات باعث کاهش سرعت فاز آلیت، در حضور عامل سولفات می‌شود. با کاهش درصد فاز آلیت و سولفات، میزان کندگیر کنندگی لیگنو سولفونات افزایش می‌یابد.
  5. لیگنوسولفونات‌ها سرعت هیدراتاسیون فاز بلیت سیمان را در مقادیر ۰/۱۲۵ درصد بطور قابل ملاحظه ای کاهش می دهند.

 

  • اسیدها و نمک‌های پلی هیدروکسی کربوکسیلیک:

ترکیبات پلی هیدروکسی کربوکسیلیک، با گروه های عاملی هیدروکسیل و کربوکسیل مشخص می‌شوند. مطالعات نشان می‌دهد که ترکیبات آلفا – هیدروکسی کربوکسیلیک اسیدها بهترین دیرگیر کننده‌ها هستند. مکانیسم کاهش سرعت هیدراتاسیون این ترکیبات، جذب سطحی این مواد شیمیائی بر روی سطح فاز آلومینات می‌باشد.

این ترکیبات می توانند در مقادیر مصرف بالا بالعکس عمل کرده و باعث تسریع واکنش هیدراتاسیون شوند. بطور مثال تری پتاسیم سیترات در مقدار ۴% مصرف، سرعت گیرش را تا ۸۰ ساعت به تاخیر می اندازد ولی در مقدار ۶% زمان گیرش ثانویه را به ۳۰ دقیقه می‌رساند.

مطالعات حاکی از اینست که سدیم گلوکونات در سیمانهای با قلیائی بالاتر کندگیری بیشتری دارد.

 

  • قندها:

قندها معروف به کربوهیدرات‌ها، ترکیباتی می‌باشند که شامل گروه عاملی کتون یا آلدئید به همراه گروه هیدروکسیل هستند. قندها به دو دسته قندهای کاهنده و قندهای غیر کاهنده تقسیم می‌شوند. مطالعات حاکی از اینست که قندهای کاهنده معمولاً کندگیر کننده‌های متوسطی هستند ولی قندهای غیر کاهنده می‌توانند کندگیر کننده‌های بسیار خوب یا نامناسب، بستگی به ساختار شیمیائی‌ باشند.

شکر یک قند غیر کاهنده بوده که قدرت کاهندگی آن بسیار خوب است ولی کار با آن به خاطر حساسیت به غلظت بالائی که دارد بسیار سخت می‌باشد. شکر در مقادیر ۰/۱ درصد سیمان، گیرش اولیه را بین ۴ تا ۱۴ ساعت به تاخیر می‌اندازد ولی در مقادیر ۰/۲۵ درصد، باعث تاخیر تا ۶ روز نیز خواهد شد.

مکانیسم اثر کندگیر کنندگی قندها در دو مسیر خلاصه شده است:

  1. جذب سطحی بر روی محصولات ناشی از هیدراتاسیون سیمان
  2. توانائی تشکیل کمپلکس با یون کلسیم که باعث کاهش سرعت هیدراتاسیون می شود.

 

  • فسفونات‌ها:

اسیدهای فسفونیک و نمک‌های آنها قدرت بالائی در تشکیل کمپلکس با ترکیبات معدنی دارند و به همین علت کندگیر کننده‌های قوی می‌باشند. این دسته دیرگیر کننده‌ها در شرایطی خاص، رفتار ابر دیرگیری از خود نشان می‌دهند.

دی اتیلن تری آمین پنتا متیلن فسفونیک اسید و نمک سدیم آن از مهمترین دسته فسفونات‌ها است. این ماده در مقادیر ۰/۱ درصد می تواند از ۳ ساعت تا ۷۲ ساعت بستگی به مخلوط سیمان، در گیرش تاخیر ایجاد نماید.

 

  • دیرگیر کننده های معدنی:

از بین دیرگیر کننده های معدنی تنها فسفات‌ها جنبه تجاری دارند و دیگر ترکیبات معدنی یا گرانقیمت هستند و یا از نظر بهداشتی خواص مسمومیت زائی دارند.

  • فسفات‌ها: اغلب فسفات‌ها خاصیت کندگیر کنندگی دارند. مکانیسم این عملکرد از طریق واکنش یون فسفات با یون کلسیم و رسوب کلسیم فسفات بر روی سطح کلینکر و یا محصولات واکنش هیدراتاسیون سیمان می‌باشد. این لایه رسوبی که نسبتاً محکم است مانع از ادامه واکنش هیدراتاسیون می‌شود. فسفات‌ها ترکیباتی هستند که به عنوان دیرگیر های تجاری بسیار قابل مصرف می‌باشند.

رایج‌ترین فسفات‌ها به این منظور، تری سدیم اورتو فسفات و سدیم پیرو فسفات می‌باشند. از آنجا که فسفات‌ها اثر روان کنندگی بر روی سیمان ندارند، می توانند به عنوان کندگیرهائی که هیچ اثر ناخواسته‌ای بر روی روانی سیستم ندارند، استفاده شوند. مطالعات بر روی اثربخشی این نوع دیرگیرها حاکی از این است که رابطه میزان مصرف فسفات‌ها با اثر دیرگیری آنها رابطه مستقیم و خطی است.